"رویاهایی در مشت"

فقط می نویسم...

"رویاهایی در مشت"

فقط می نویسم...

۱۱ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

به خیلی چیزا فکر کرده بودم، احساس پخته شدن دارم، روزهای قبل اینحوری نبود، روزهای قبل درحال سوختن بودم نه پخته شدن، اما خب هر چیزی یه بهایی داره و فهمیدن اینکه پخته شدن با سوختن فرق داره هم برای من بهای زیادی داشت، حتی برای اطرافیانم هم داشت... من امیدوارم هم به آینده ی خودم و هم به آینده ی اونایی که این روزا به خاطر من اذیت شدن، متاسفم برای اذیت کردنشون و این تنها جمله ایه که میتونم بگم.

Dreams, Stay calm, I am in way...